سومین سالگرد ازدواج مامان و بابا
هلیای قشنگم دختر مهربونم سه سال پیش در چنین روزی منو بابا محمد پیمان عشق بستیم و به امید روز های عاشقانه و خوش در کنار هم زندگی مشترکمون رو شروع کردیم و هر روز که از این زندگی مشترک میگذره عشق منو بابا محمد به هم بیشتر و بیشتر میشه و شعله های عشقمون شعله ورتر میشه و با وجودتو خورشید زندگیمون که با اومدنت خونه عشقمون رو گرمتر کردی خودمون رو در نهایت خوشبختی میبینیم و شاکر خداوند هستیم . این همه خوشبختی و آرامش زندگیمون رو مدیون مهربونی صبوری و از خود گذشتگیه همسر مهربونم میدونم محمد بی نهایت دوست دارم و ازت ممنونم واسه همه خوبیهات. من در کنار تو طعم عشقو چشیدم و آرامش رو در کنار تو و ثمره عشقمون هلیا جون تجربه کردم و همیشه این سوال تو ذهنمه که من لایق این همه خوشبختی هستم؟ محمد عشقم و هلیا جون دختر دوست داشتنیم شما پاداش کدوم کار نیک من هستید؟ خدایا هر چقدر شکر گذاریتو کنم بابت این آرامش زندگیم کمه الحمدالله رب العالمین تنها چیزیه که میتونم خالصانه به عنوان یه بنده بهت بگم .
همسر مهربونم هفته قبل تو ماشین وقتی پخش ماشینو روشن کردی گفتی این اهنگ تقدیم با عشق به بانو جون وقتی گوش کردم خیلی خوشم اومد و چندبار پشت هم با هم گوش کردیم وخیلی خوشحال شدم و حالا من کد همون آهنگ رو آهنگ تصور کن از امین رستمی رو پیدا کردم و گذاشتم وبلاگ هلیا جونی و حالا من تقدیم میکنم با عشق به تو همسر مهربونم و دختر دوست داشتنیم. کیک هم که خودم با عشق درست کردم به مناسبت سالگرد ازدواجمون تقدیم با عشق به تو عشق زندگیم.
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بابت این آرامش قلبم.