29 ماهگی خانم طلا

عزیزکم دختر ناز و مهربونم بیست و نه ماه گذشت و چه شیرین گذشت هر لحظش انشالله همیشه سلامت و شاد باشی عزیز دلم هر روز خانم تر میشی چه زود میگذره روزها دوست ندارم این روزهای شیرین تموم شن هر لحظش با تو واسم هزارتا خاطره است شیرین زبون مهربون عاطفی احساسی خانم مودب اصن خانم گل خودمی یه دونه ای انقد از حرف زدنت خوشم میاد همه چیو جابجا میگی مادر فدات بشه مثلا به دکمه میگی دمکه و خیلی چیزای دیگه انقد شیرین شدی هر کی میبینتت عاشقت میشه بس که ماهی . دیگه واسه خودت خیلی مستقل شدی همش میخای خودت کاراتو انجام بدی همش میگی خودم خودم دیگه لباستو میخای خودت انتخاب کنی خودت بری دستشویی خودت غذا بخوری یعنی لحظه لحظه شاهد بزرگ شدنت هستم هر روز یه کار جدید تازگیا هم عاشق سینک و روشویی شدی چهارپایه میذاری میری بالا خودت دستاتو بشوری میخای واسم ظرف بشوری یعنی بیشتر عاشق آب بازی هستی الهی مامان فدای دختر شاد و بازیگوشش بره تو این چند وقت چندتا عروسی رفتیم تو هم که عاشق عروسی کلی بهت خوش گذشت و شاد بودی .          

خدایاااااا شکرتتتتتت بابت این دختر شیرین زبونو مهربونم.