خرید پاییزی هلیا جونی

دختر خوشگل و نازم عزیزکم حالا که فصل پاییز رسیده با اینکه هنوز هوا خیلی سرد نشده و هنوز نسبتا گرمه ولی من خیلی ذوق داشتم برم واست خرید لباسهای جدید و گرم بنابر این منو بابایی و شما یه روز عصر رفتیم خرید و من عاشق خرید واسه شمام مخصوصا الان که دیگه انقد شیرین زبون شدی اونجا همش واسه خودت انتخاب میکردی میگفتی مامان این اندازمه فکر کنم این یکی چی؟ همش میومدی پیشم یکیو برمیداشتی مگفتی اینو میخام نه این قرمزه رو میخام یعنی اصلا انقد خوردنی شده بودی میخاستم بخورمت دختر نازو شیرین زبونم همیشه تو رویاهام همچین دختری داشتم که واسه خودش لباساشو انتخاب میکنه وای چقد خوشحالم خداتورو بهم داده هزاران بار خدارو شکر میکنم عزیز دلم . بالاخره دیگه منو بابایی هم که ذوقمون کمتر از تو نبود چند دست لباس خوشگل و ناز واسه نانازمون خریدیم و همونایی بود که خودت دوسشون داشتی و چقد هم بهت میومدن حیف که هنوز انقد سرد نشده بپوشونم تنت ولی به زودی انشالله تن دختر نازم میپوشونم که مثل یه عروسک شه .

این هم عکساشون مبارکت باشه دختر قشنگم