دومین افطاری به مناسبت پاگشا دایی رضا و الهام جون
عزیزم دختر نازم دیشب چهارشنبه شب مهمون داشتیم اونم چه مهمونایی تو عاشقشونی الهی قربونت برم یعنی عاشقیا چون وقتی مهمونامون اومدن انقد ذوق کرده بودی خوشحال بودی همش بازی میکردی شعر میخوندی چون تو خیلی دایی رضا و الهام جونو دوست داری همش میخندیدی شاد بودی دایی رضا هم خیلی دوست داره و بهت محبت میکنه با اینکه دایی بنده هست ولی اندازه دایی های خودت دوست داره شایدم بیشتر کلا تو دختری هستی خودتو تو دل همه جا میکنی الهی مامان فدات بشه همش میرفتی صورت الهام جونو تو دستات میگرفتی بهش میبگفتی دوست دارم دایی رضا رو هم همینطور مادربزرگ و پدربزرگ مامان هم که بودن اونا هم تو نتیجه اولشونی خیلی دوست دارن همش میبوسنت کلا تو سوگلی خانواده ای خدایی همه خیلی دوست دارن شما هم دیگه انقد شیرین زبونیو دلبری میکنی که دیگه بیشتر میخانت تو خانواده بابایی عاشق زن عمو محسنی اینجا هم عاشق الهام جون نمیدونم چرا شما انقد خانمهای جوان رو دوست داری دیشب هم همش کنار الهام جونو دایی رضا بودی و بنده خدا زحمت غذا دادن شمارو میکشید شما که خیلی پلو نمیبخورید دیشب همش میگفتی غذاتو با پلو بده برام خیلی جالب بود واقعا چقد محیط رو غذا خوردن شما بچه ها تاثیر داره هروقت شاد و خوشحالی اشتهات دوبرابر میشه نوش جونت عزیز دلم عکس از سفره افطارمون هم انداختم ولی یادم رفت از تو دختر گلم عکس بگیرم بس که سرم شلوغ بود اینارو هم قبل مهمونها انداختم. ببخشید دختر گلم وبت پر شده از عکس سفر ه هامون ولی چون این مهمونیا بخاطر وجود تو برای منو تو خاطره های شیرینی داره گذاشتم . عکس خودتم که یادم میرفت بگیرم تو مهمونی مامانو ببخش.
اینا هنر نمایی مامان به همراه دختر گلم انقد دوست داری کمکم کنی تو چیدن سفره
الهی مامان فدات بشه با اون دستای کوچولوت کمک میدادی
غذا هم که ماهی سرخ شده بود به همراه رولت گوشت تو هم عاشق هردوشونی
این هم سالاد ودسر خوشمزمون چون خودم دوسشون داشتم اعتماد بنفسو
انشالله دایی رضا والهام جون خوشبخت وشاد وسلامت باشن .