دومین برف
عزیز دلم دیروز تا شب یه برف حسابی بارید دل ما کرمانیها رو خداجونم شاد کرد
آخه دو تا برف تو یه سال کم سابقه بود الهی قربونت برم تو هم که دیگه برفو از
اون دفعه دیده بودی یادت بود تا رفتیم بیرون ما هیچی نگفتیم خودت تا برفارو
دیدی گفتی بف بف چقد ذوق کرده بودی بغلم بودی میخاستی با دستای کوچولوت
برفارو بگیری جیگر طلای من خیلی تلاش کردی ولی آب میشدن دیگه مثل
دفعه قبل که دوست نداشتی لمسشون کنی این دفعه راحت به برفها دست میزدی
خوشگل من یک ماه بزرگتر شده انشاالله بختت مثل این برفها سفید باشه نانازم.
دوست دارمممممممممممممممممممممممم عشقممممممممممممممممممممممم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی